یادداشت | چه کسانی "بخیل" هستند
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، بخل یکی از رذائل اخلاقی است که عقلا و شرعا نکوهش شده و در حدیث جنود عقل و جهل از جنود جهل شمرده شده است.
بخل یعنی در جایی که انسان باید چیزی (مالی و غیر مالی) را بذل و مصرف کند، خودداری کند و این کار را انجام ندهد. نقطه مقابل آن اسراف است که خرج کردن آن چیزی است که نباید خرج شود. حد وسط این دو سخاوت است که از صفات پسندیده است.
بخل ورزیدن فقط در امور مالی نیست؛ بلکه امور علمی و معنوی را نیز شامل میشود. اینکه کسی علمی داشته باشد و عامدانه و بدون هیچ مصلحتی آن را از دیگران دریغ کند نیز نوعی بخل است.
خداوند متعال در قرآن کریم از بخل ورزیدن به شرّ تعبیر کرده که در قیامت گریبانگیر بخیلان میشود. خداوند میفرماید: «ولا یَحسَبَنَّ الَّذینَ یَبخَلونَ بِما ءاتهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَیرًا لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَیُطَوَّقونَ ما بَخِلوا بِهِ یَومَ القِیمَةِ ولِلّهِ مِیرثُ السَّموتِ والاَرضِ واللهُ بِما تَعمَلونَ خَبیر؛ كسانى كه بخل مىورزند، و آنچه را خدا از فضل خويش به آنان داده انفاق نمىكنند، گمان نكنند اين كار به سود آنها است؛ بلكه براى آنها شر است. به زودى در روز قيامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزيدند، همانند طوقى به گردنشان مىافكنند. و ميراث آسمانها و زمين برای خداست و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.» (آل عمران 180)
مضامین برخی احادیث درباره بخل
روایات متعدی در نکوهش بخیل و بخل ورزیدن از معصومین علیهمالسلام وارد شده است که قبیح بودن آن را به وضوح آشکار میسازد. هر چند که ازنظر عقل و عرف نیز قباحت آن روشن است.
از بخل به عار و ننگ تعبیر شده است. امیرمؤمنان علیهالسلام در نهج البلاغه در توصیهای به امام حسن علیهالسلام میفرماید که از دوستى با بخيل پرهيز کن، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مىدارد.
در حدیث دیگری بیان شده که جوان سخی گنهکار نزد خداوند از پیرمرد عابد بخیل محبوبتر است. (الكافی/ج4/ص41)
در روایت دیگری در کتاب «تحف العقول» بهانه تراشی زیاد نشانه بخل شمرده است. یکی از مصادیق این بهانه تراشی را شاید بتوان در باره افرادی دانست که با ترفندهای مختلف از خمس دادن شانه خالی میکنند و انواع و اقسام بهانهها را میآورند تا یا خمس ندهند و یا مبلغ خمس را کاهش دهند.
بخیل و ترس از فقر
یکی از نکات جالب درباره انسان بخیل این است که از ترس کم شدن یا تمام شدن مالش از خرج کردن خودداری میکند، ولی عملا مانند فقرا زندگی میکند و دلش خوش است که وضع مالی خوبی دارد. در واقع اگر مالی هم نداشت همین گونه زندگی میکرد که الان زندگی میکند و اموالی که دارد هیچ ثمرهای در رفاه زندگی او ندارد. از طرفی دل نگران هم هست که یک موقع مالش کم نشود؛ یعنی استرس هم به زندگیاش اضافه میشود و به عبارتی اوضاعی بدتر از یک فقیر دارد. این ثمره بخل برای شخص بخیل است.
امیر مؤمنان علیهالسلام فرمودند: در شگفتم از بخيل، به سوى فقرى مىشتابد كه از آن مىگريزد و سرمايهاى را از دست مىدهد كه براى آن تلاش مىكند. در دنيا چون تهيدستان زندگى مىكند، اما در آخرت چون سرمايهداران محاكمه مىشود. (حکمت 126نهج البلاغه)
چه خسران بزرگی که انسان مانند فقرا زندگی کند ولی در قیامت با او همچون ثروتمندان معامله شود! به قول معروف «آش نخورده و دهان سوخته».
البته بُخل هم مراتبی دارد؛ چه بسا برخی بخیل باشند ولی فقیرانه هم زندگی نکنند؛ به این معنا که از مالشان استفاده میکنند ولی روی خوشی به بذل و بخشش نشان نمیدهند و به دیگران کمک نمیکنند. ولی برخی دیگر نه خودشان میخورند و نه به دیگران میدهند و این بدترین نوع بخل است و اوج خفت و پستی شخص را میرساند.
در روایتی از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل شده که فرمودند: مردان چهار گروهند؛ سخى، كريم، بخيل و لئيم. سخى كسى است كه مىخورد و عطا میکند؛ كريم كسى است كه خودش نمىخورد ولى عطا میکند؛ بخيل كسى است كه مى خورد و عطا نمیکند و لئيم كسى است كه نه خودش مىخورد و نه به كسى عطا میکند. (بحارالأنوار/ج68/ص356)
البته در عرف لئیم هم همان بخیل تلقی میشود و شاید بتوان گفت که لئیم، بخیلی است که بخلش در بالاترین مرتبه است.
حکایت طنزی درباره بخل
نقل میکنند که مرد بخیلی پنیر را در شیشهای گذاشته بود و هر روز صبح سر سفره میآورد و به بچههایش میگفت نان را به شیشه بمالید و بخورید و بعد از آن شیشه را در صندوقی میگذاشت و در آن را قفل میکرد. روزی پدر در خانه نبود. مادر به بچهها گفت بروید نان را به قفل صندوق بمالید و بخورید! ناگهان پدر وارد شد و وقتی صحنه را دید عصبانی شد و گفت یک روز هم نمیتوانید نان خالی بخورید!
شاید این حکایت صرفا طنز باشد و واقعی نباشد ولی متأسفانه هستند کسانی که چنین روحیات خطرناکی دارند و اهل و عیال خود را از نعمتهایی که در اختیار دارند محروم میکنند.
هر خرج نکردنی بخل نیست
نکته مهمی که در این جا قابل ذکر است این است که گاهی اوقات اقتصادی بودن و درست خرج کردن حمل بر بُخل و خساست میشود؛ یعنی اگر شخص ولخرج باشد انسان سخاوتمندی تلقی میشود ولی اگر مالش را به جا خرج کند انگ خسیس بودن به او میزنند.
این نکته مهمی است که نباید با همدیگر خلط شود. گاهی اوقات شخصی به حداقلها قناعت میکند و نیازهایش نیز با همان حداقل برطرف میشود و چه بسا اگر بخواهد چیز بیشتری را تهیه کند عملا اسراف شود؛ از این رو نباید کم معونه بودن به خسیس بودن تعبیر شود.
بخل شاخصههای خاص خودش را دارد و اساسا جنسش متفاوت است. سوء ظن به خدا و عدم توکل به خدا از مهمترین عوامل بخل ورزی است. اصولا منش و انگیزه انسان قانع و کم خرج با انسان بخیل یکی نیست. در روایت است که شخص سخی از طعام مردم میخوردتا مردم نیز از غذای او بخورند ولی بخیل از غذای مردم نمیخورد تا مردم هم از غذای او نخورند. (تحف العقول/ص446)
عاقبت بخل در تأمین مسکن
روایت شریفی در کتاب کافی از امام صادق علیهالسلام نقل شده که نشان میدهد بخل ورزیدن نسبت به تأمین مسکن چه عاقبت خطرناکی را به دنبال دارد. در این اوضاع نابسامان مسکن که اجارههای کمر شکنی به خصوص در شهرهای بزرگ به مستأجرین تحمیل میشود جا دارد که بنگاههای املاک این حدیث شریف را در سردر بنگاه نصب کنند تا بلکه کسانی که اندک وجدان بیداری دارند به خود بیایند و در این باره نرمش به خرج دهند.
مفضل بن عمر از امام صادق علیهالسلام نقل میکند کسی که خانهای دارد و مومنی محتاج سکونت در آن است و مالک، مانع سکونت آن مؤمن شود، خدواند می فرماید ای ملائکه من! بنده من نسبت به بنده دیگر درباره سکونت خانه دنیا بخل ورزید. به عزت و جلالم سوگند هرگز در بهشتم او را جای نخواهم داد. /999/ی۷۰۲/س
بابک شکورزاده، پژوهشگر حوزوی